بنا بر نوشته های چهار کتاب حلیه المتقین، سفینه البحار، تفسیر المیزان و اصول کافی؛ دیو و جن و پری را می توان اینگونه دسته بندی کرد:
1 - دیوها پست ترین نژاد خاکستری رنگ و خشن اند و چشمانشان حد وسط افقی و عمودی است.
2 - جن ها نژاد متوسط و مثل آتش سرخ رنگ هستند و چشمانشان عمودی است و پاهایشان کوتاه و گرد است چیزی شبیه سم نه اینکه سم واقعی باشد.
3 - پری نسبت به آن دو از نظر خلقت برتری دارد و پری ها سفید و بسیار زیبا هستند مثل انسانهای سفید پوست چشمشان مثل چشم انسان افقی است . هیکل و شباهت آنها تقریبا به اندازه انسان است با این تفاوت که دیوها کمی درشت تر و جن ها کمی ریزتر از انسانها هستند و شکل کلی شان مثل انسان است و دو چشم و دو گوش و دهان و ... دارند.جنیان غذا می خورند استخوان و ضایعات غذای جنیان است . ممکن است از خوردنی ها و آشامیدنی های دیگری هم استفاده نمایند. جا و مکان برایشان مطرح نیست. نر و ماده دارند , جفت گیری می کنند و مدت بارداری کمتر از انسان دارند و از هر شکم بیشتر از یک بچه متولد نمی شود .
وضع حمل آن ها آسانتر از بشر است. رشد بچه سریعتر و بلوغ هم دارند.طول عمرشان بیشتر از آدمی است. مرگ دارند , جسمشان فنا می شود و احتیاج به قبرستان ندارند.کار و شغل ندارند .جنیان می توانند از در و پنجره بسته عبور کنند.حکم فقهی تزوج انسان با جنیان این است که فقهادر این باره اختلاف نموده اند عده ای گفته اند : جایز نیست زیرا اختلاف جنسی موجب امتناع است و بعضی دیگر گفته اند : ان النهی عن نکاح الجن . پیامبر نکاح جن را نهی نموده که این نهی شامل کراهت هم می شود . بعضی از اهل بیت و جماعت می گویند : با بودن شرایط نکاح بین جن و انس ازدواج مانع ندارد و جایز است.
روشن است که دیوان پس از روی کار آمدن آیین زرتشت خوار گردانده شدند و پس از آن دردنیایی از وهم و خیال و خرافات گم گشتند.
***
نتیجه:
در ایران باستان زنخدایانی چون دیو و چیستا و رام و آناهیتا ستایش می شدند.
بسیاری از دیوان در آیین زرتشتی و آیین های پس از آن زن هستند.
دیو یا خدابانوی بزرگ ایران خانه سازی و خط نوشتن و رشتن و بافتن و سقالگری را با ایرانیان آموخت.
این هنرها آفریده اندیشه و دست زنان ایرانی است.
این ها می تواند نشانه هایی از دوران خدابانویی در ایران باستان باشد.
دوران عشیره های آزاد که باورهایی شگفت داشتند: در میان آنان، زن و مرد، از درون ریواسی، هم بر و هم سر و هم بالا می روییدند.
به باور آنان، همه ی هستی روییدنی و افشاندنی بود.
آنان نیروهای طبیعت را نیایش می کردند.
در آن دوران، زنان در کار آفرینش هنر و خط و رشتن و کشتن و ساختن؛ مردان به دنبال شکار و رمه بودند.
دورانی که هنرها و خط و سفالگری و رشتن و بافتن را، زنان به مردان آموختند.
این رویداد کهن تاریخی به شکل استوره های زنخدایان و دیوان در یاد بشر مانده است.
دیوان، یا زنخدایان ایران باستان سپس، با فرارویی دینی مرکزی به قدرت سیاسی، خوار داشته شدند.
کشمکش های این دوران دگرگونی در شاهنامه در داستان های کیومرس و تهمورس و در گشتاسب و رستم و اسفندیار آمده است.
دیو یسنان، همان جداراهان و دگر اندیشانی هستند که در درازای تاریخ با نام های گوناگون سرکوب و کشتار شده اند. اندیشه و گفتار و کردار نیک اما ماند و خواهد ماند و پیروز خواهد شد. پیروز هست و خواهد بود.